حسادت در مارکت ایرانی
آرمیک
*
آرمیک یکی ار بهترین گیتاریست های سرزمین مان و به قول شهیار قنبری یکی از زیبایی آفرینان جهان است و سال هاست که از مارکت ایرانی فاصله گرفته و در دل جهان ایستاده و به زیبایی ساز می زند
*
شهیار قنبری در باره ی آرمیک ، در آلبوم قدغن می گوید : آرمیک بی تردید یکی از هنرمندان با ارزش موسیقی مترقی امروز است ... " شوپنهاور" می گوید : همه ی هنرها می خواهند به مرحله ی موسیقی برسند ، چرا که فقط در موسیقی ست که هنرمند بی هیچ واسطه یی می تواند با مخاطب خود رابطه برقرار کند ... با این تعریف ، آرمیک هنرمندی ست راستین و بزرگ که به زیباترین شکل ، همه ی شکوه هنر و استعدادش را به آدمی منتقل می کند . در هشت ساله گی ، سازش را به دست گرفته است و از دوازده ساله گی تا اکنون و این جا ، حرفه ، نه – که همه ی زندگی اش موسیقی بوده است ... همکاری با این هنرمند استثنایی برای من که در همه ی این سال ها در جست و جوی همراهی از جنس او بوده ام ، یک حادثه ی بزرگ است
من هر زمان که صدای گیتار آرمیک را می شنیدم برایم تحسین برانگیز بود ، اما تصویری از او ، به جز یکی دو عکس ، ندیده بودم تا این که شب گذشته آرمیک را در یک گفت و گوی تلویزیونی در شبکه ی تلویزیونی تپش دیدم ... گقت و گو می کرد بسیار ساده و بی ریا و به قول خودش خاکی ... می گفت : من همان آدم خاکی هستم که بودم بلکه خاکی تر هم شده ام
آرمیک در اواخر سال 1991 میلادی وارد مارکت امریکایی شد و تا به اکنون شانزده آلبوم موفق منتشر کرده است
اول بار که با یک کمپانی امریکایی قرارداد بست ، تعهدش به این کمپانی شش آلبوم بود ... آلبوم دومش در امریکا حدود چهار ماه گُلد شد یعنی پانصد هزار نسخه فروخت و بلافاصله در استرالیا نیز گُلد شد و از این لحظه به بعد دوران طلایی کار آرمیک در مارکت امریکایی آغاز شد
در سال 2000 ، قراردادش با کمپانی امریکایی به پایان رسید و کمپانی های معروف دیگر برای بستن قرارداد با او تلاش کردند ، اما آرمیک به پیشنهاد یکی از دوستان و با تشویق همسرش کمپانی خود را به راه انداخت ، کمپانی با نام
Bolero Records
*
و از سال 2001 به بعد آلبوم های خود را منتشر کرد که یکی پس از دیگری موفقیت جهانی کسب کردند ... آهنگ ها و تنظیم های هر شانزده آلبوم از آرمیک است
آرمیک در مورد کار کردن با خواننده های ایرانی گفت : من از اول به کار کردن با خواننده های ایرانی خیلی علاقه و گرایش داشتم و به راستی از کار کردن با خواننده های ایرانی لذت می بردم ، چه با گوگوش ، چه با داریوش و چه ضبط هایی که برای ابی زدم و آهنگ های معروفی شدند ، فقط زمانی که با این هنرمندان کار نکردم زمانی بود که با کمپانی امریکایی قرار داد داشتم و در قرار داد ذکر شده بود که با هیچ کمپانی یا هنرمند دیگری کار نکنم
&
امروز که کمپانی خودم را دارم اگر بخواهم می توانم دوباره با خواننده های ایرانی کار کنم ولی آن قدر گرفتار کار کمپانی خودمان هستم که این فرصت دست نمی دهد ... و به علاوه احساس می کنم که من سازهایم را زده ام و دوره ی کار کردن با خواننده ها برای من سپری شده ، البته نه این که دوست نداشته باشم ، نه اصلن چنین نیست ، اما اگر روزی به روی صحنه بروم ، کنسرت خودم را خواهم داشت ، اما این هم بدان معنا نیست که اصلن امکان کار کردن با هنرمندان ایرانی وجود نداشته باشد ، چرا امکانش هست ولی فعلن این گونه است
آرمیک در ایران برای صد و هشتاد آهنگ ، ساز زد ، اما در مورد کار آهنگ سازی می گوید : در ایران که بودم خیلی عشق به آهنگ سازی داشتم ولی به راستی فرصت نمی شد ، ولی به امریکا که آمدم فرصت این کار را پیدا کردم و برای رامش دو آهنگ ساختم یکی با نام از نو و دیگری عید صدا مبارک که هر دو ترانه از شهیار قنبری بود و آهنگ ها و تنظیم ها از خودم و بعد ترانه ی مرا به خانه ام ببر که داریوش اجرا کرد آهنگ و تنظیم از من بود و دیگر فرصت ساختن آهنگ دیگری را پیدا نکردم چون به مارکت امریکایی رفتم
از آرمیک سوال شد که حال که در مارکت امریکایی هستی و از آن جا به مارکت ایرانی نگاه می کنی ، آیا در این چند سال ، کار قابل توجهی در مارکت ایرانی انجام شده که تاییدش کنی ؟
آرمیک پاسخ داد : بله ، آهنگ های ابی خوب بود ، از آهنگ های گوگوش خوشم آمد آهنگ های آلبوم آخرش ، حتا در بین جوان تر ها ، جوان هایی مثل کامران و هومن ، از خواننده هایی که اصیل تر می خوانند و در این جا گُل کردند مُعین ، و از صدای امید هم لذت می برم ... و رامش را هم خیلی دوست دارم و متاسفم که خیلی کم کارشده ، چون خواننده ی بسیار خوبی هست و گوگوش هم که در صدر است و در بالا و جای خودش را دارد و داریوش
برای من که مخاطب این گفت و گوی تلویزیونی بودم حیرت انگیز بود که چه گونه است که یک هنرمند ایرانی ، از همکاران خود نام می برد و تعریف می کند ؟! خُب ، قبول کنید که گناه این حیرت ، از من نیست چون من چنین چیزی یا ندیده ام یا آن قدر کم دیده ام که به جز یکی دو مورد ، در ذهنم نمانده
&
هر زمان در گفت و گوی های تلویزیونی یا رسانه های شنیداری و نوشتاری از بزرگان موزیک ایران پرسش می شود که مثلن آیا آلبوم جدید خانم گوگوش را شنیده اید و نظرتان چیست ؟ معمولن پاسخ ها یکسان است و همه خیلی راحت می گویند که : نه ، متاسفانه آلبوم را نشنیده ام ، وقت نمی شود ، کار زیاد است
آرمیک در مورد کار کردن با خواننده های ایرانی گفت : من از اول به کار کردن با خواننده های ایرانی خیلی علاقه و گرایش داشتم و به راستی از کار کردن با خواننده های ایرانی لذت می بردم ، چه با گوگوش ، چه با داریوش و چه ضبط هایی که برای ابی زدم و آهنگ های معروفی شدند ، فقط زمانی که با این هنرمندان کار نکردم زمانی بود که با کمپانی امریکایی قرار داد داشتم و در قرار داد ذکر شده بود که با هیچ کمپانی یا هنرمند دیگری کار نکنم
&
امروز که کمپانی خودم را دارم اگر بخواهم می توانم دوباره با خواننده های ایرانی کار کنم ولی آن قدر گرفتار کار کمپانی خودمان هستم که این فرصت دست نمی دهد ... و به علاوه احساس می کنم که من سازهایم را زده ام و دوره ی کار کردن با خواننده ها برای من سپری شده ، البته نه این که دوست نداشته باشم ، نه اصلن چنین نیست ، اما اگر روزی به روی صحنه بروم ، کنسرت خودم را خواهم داشت ، اما این هم بدان معنا نیست که اصلن امکان کار کردن با هنرمندان ایرانی وجود نداشته باشد ، چرا امکانش هست ولی فعلن این گونه است
آرمیک در ایران برای صد و هشتاد آهنگ ، ساز زد ، اما در مورد کار آهنگ سازی می گوید : در ایران که بودم خیلی عشق به آهنگ سازی داشتم ولی به راستی فرصت نمی شد ، ولی به امریکا که آمدم فرصت این کار را پیدا کردم و برای رامش دو آهنگ ساختم یکی با نام از نو و دیگری عید صدا مبارک که هر دو ترانه از شهیار قنبری بود و آهنگ ها و تنظیم ها از خودم و بعد ترانه ی مرا به خانه ام ببر که داریوش اجرا کرد آهنگ و تنظیم از من بود و دیگر فرصت ساختن آهنگ دیگری را پیدا نکردم چون به مارکت امریکایی رفتم
از آرمیک سوال شد که حال که در مارکت امریکایی هستی و از آن جا به مارکت ایرانی نگاه می کنی ، آیا در این چند سال ، کار قابل توجهی در مارکت ایرانی انجام شده که تاییدش کنی ؟
آرمیک پاسخ داد : بله ، آهنگ های ابی خوب بود ، از آهنگ های گوگوش خوشم آمد آهنگ های آلبوم آخرش ، حتا در بین جوان تر ها ، جوان هایی مثل کامران و هومن ، از خواننده هایی که اصیل تر می خوانند و در این جا گُل کردند مُعین ، و از صدای امید هم لذت می برم ... و رامش را هم خیلی دوست دارم و متاسفم که خیلی کم کارشده ، چون خواننده ی بسیار خوبی هست و گوگوش هم که در صدر است و در بالا و جای خودش را دارد و داریوش
برای من که مخاطب این گفت و گوی تلویزیونی بودم حیرت انگیز بود که چه گونه است که یک هنرمند ایرانی ، از همکاران خود نام می برد و تعریف می کند ؟! خُب ، قبول کنید که گناه این حیرت ، از من نیست چون من چنین چیزی یا ندیده ام یا آن قدر کم دیده ام که به جز یکی دو مورد ، در ذهنم نمانده
&
هر زمان در گفت و گوی های تلویزیونی یا رسانه های شنیداری و نوشتاری از بزرگان موزیک ایران پرسش می شود که مثلن آیا آلبوم جدید خانم گوگوش را شنیده اید و نظرتان چیست ؟ معمولن پاسخ ها یکسان است و همه خیلی راحت می گویند که : نه ، متاسفانه آلبوم را نشنیده ام ، وقت نمی شود ، کار زیاد است
* *
ولی آرمیک هنرمندی بود که خیلی راحت نظرش را بیان کرد که از آهنگ های گوگوش در آلبوم آخرش خوشم آمد ... وقتی که آرمیک به چگونگی کار در مارکت امریکایی اشاره کرد ، متوجه شدم که داستان از چه قرار است و چرا بیش تر هنرمندان ایرانی ، به علت کار زیاد و نبودن فرصت ، آلبوم های همکاران خود را نمی شنوند
ولی آرمیک هنرمندی بود که خیلی راحت نظرش را بیان کرد که از آهنگ های گوگوش در آلبوم آخرش خوشم آمد ... وقتی که آرمیک به چگونگی کار در مارکت امریکایی اشاره کرد ، متوجه شدم که داستان از چه قرار است و چرا بیش تر هنرمندان ایرانی ، به علت کار زیاد و نبودن فرصت ، آلبوم های همکاران خود را نمی شنوند
*
آرمیک گفت : تفاوت بزرگ بین مارکت ایرانی و مارکت امریکایی در این است که در مارکت امریکایی حسادت وجود ندارد یا خیلی کم است و به صراحت می توان بگویم که نود درصد ، حسادت نیست ، ولی در مارکت ایرانی حسادت بسیار زیاد است ، یعنی این تفاوت بسیار بزرگ مارکت ایرانی و مارکت امریکایی است ... من مطمئنم که اگر این حسادتِ زیاد ، در مارکت ایرانی نباشد ، پیشرفت خواهند کرد
*
پس با این حساب ، همین حسادت عامل اصلی کار زیاد و نداشتن فرصت است و همین است که در مارکت ایرانی ، کسی ، کار کسی را نمی بیند و هیچکس آلبوم هیچکس را نمی شنود ، چون همه کار دارند و هیچکس ، فرصت ندارد
**
اگر هم بر فرض ، هنرمندی جلوی دوربین تلویزیون ، نا پرهیزی کند و از آلبوم جدید همکارش ، مثلن از آلبوم مانیفست تعریف کند و به عنوان یک همکار تاییدش کند ، مخاطبان كه عادت به چنين تاييد هايي ندارند دست بردار نیستند و در گوشی و گاه با صدای بلند می گویند که حتمن کاسه ای زیر نیم کاسه است ! برای چه از آلبوم تعریف کرد ؟ حتمن نقشه ای دارد ، یا حتمن در شرایط خاصی قرار گرفته و به ناچار تعریف کرده است
*
برای این ماجرا ، به عنوان شاهد مثال می توانیم از آقای شماعی زاده یاد کنیم که در یک گفت و گوی تلویزیونی ، وقتی از ایشان در مورد آلبوم مانیفست سوال شد ، ایشان گفتند که آلبوم بسیار خوبی است و من پسندیدم و کار مهرداد آسمانی بسیار خوب و حرفه ای و از روی اصول بود
و همین حرف آقای شماعی زاده سبب شد که برخی مخاطبین که بی شک، نسبتی با دایی جان ناپلئون دارند زمزمه کنند که حتمن آقای شماعی زاده در شرایط خاصی قرار گرفته که ناچار شده چنین چیزی بگوید !!!... حیرت انگیز ست ، نه ؟؟؟
البته همان طور که گفتم ، مخاطب ایرانی این گونه تربیت شده است ، این گونه باور دارد که هیچکس ، کار هیچکس را نمی شنود و نباید تایید کند ، و زمانی هم که هنرمندی سنت شکنی می کند ، مخاطب ، مشکوک و دو دل می ماند که داستان چیست ؟ چرا تعریف کرد ؟
خُب طبیعی ست که وقتی هنرمند در مورد کار همکارش اظهار نظر نمی کند ، نابلدانی وارد میدان می شوند که با وجود آن که حتا یک نت هم نمی شناسند اما بی وقفه از آهنگ و تنظیم ایراد می گیرند ، ... یا باز هم نابلدانی که مثلن دو ماه کلاس گیتار رفته اند و یاد گرفته اند که گیتار را چه گونه باید در دست بگیرند ، این ها هم در خانواده ی منتقدین نابلد جای می گیرند
بارها شنیده ام که از آهنگ و تنظیم آلبوم مانیفست ایراد می گیرند ، وقتی می پرسی که چه اشکالی دارد و باید چه گونه می شد که نشد ؟ هیچ پاسخی ندارند ، چرا ؟ چون اصلن بلد نیستند ، اهل فن نیستند ، فقط به این دلیل ایراد و اشکال می گیرند که خودی نشان دهند و ثابت کنند که بله ، ما هم هستیم ... هنرمندان و اهل فن ، به بهانه ی نشنیدن آلبوم همکارشان ، نظر نمی دهند ،اما نابلدان تا دل تان بخواهد نظرات عجیب و غریب می دهند ... این تقصیر، بیش تر متوجه ی چه کسی ست ؟ هنرمند یا مخاطب ؟
آری ، با شرایط فعلی حاکم بر مارکت موزیک ایرانی ، آرمیک بسیار صادقانه و درست گفت که : اگر این حسادتِ زیاد ، در مارکت ایرانی نباشد ، پیشرفت خواهند کرد
آرمیک گفت : تفاوت بزرگ بین مارکت ایرانی و مارکت امریکایی در این است که در مارکت امریکایی حسادت وجود ندارد یا خیلی کم است و به صراحت می توان بگویم که نود درصد ، حسادت نیست ، ولی در مارکت ایرانی حسادت بسیار زیاد است ، یعنی این تفاوت بسیار بزرگ مارکت ایرانی و مارکت امریکایی است ... من مطمئنم که اگر این حسادتِ زیاد ، در مارکت ایرانی نباشد ، پیشرفت خواهند کرد
*
پس با این حساب ، همین حسادت عامل اصلی کار زیاد و نداشتن فرصت است و همین است که در مارکت ایرانی ، کسی ، کار کسی را نمی بیند و هیچکس آلبوم هیچکس را نمی شنود ، چون همه کار دارند و هیچکس ، فرصت ندارد
**
اگر هم بر فرض ، هنرمندی جلوی دوربین تلویزیون ، نا پرهیزی کند و از آلبوم جدید همکارش ، مثلن از آلبوم مانیفست تعریف کند و به عنوان یک همکار تاییدش کند ، مخاطبان كه عادت به چنين تاييد هايي ندارند دست بردار نیستند و در گوشی و گاه با صدای بلند می گویند که حتمن کاسه ای زیر نیم کاسه است ! برای چه از آلبوم تعریف کرد ؟ حتمن نقشه ای دارد ، یا حتمن در شرایط خاصی قرار گرفته و به ناچار تعریف کرده است
*
برای این ماجرا ، به عنوان شاهد مثال می توانیم از آقای شماعی زاده یاد کنیم که در یک گفت و گوی تلویزیونی ، وقتی از ایشان در مورد آلبوم مانیفست سوال شد ، ایشان گفتند که آلبوم بسیار خوبی است و من پسندیدم و کار مهرداد آسمانی بسیار خوب و حرفه ای و از روی اصول بود
و همین حرف آقای شماعی زاده سبب شد که برخی مخاطبین که بی شک، نسبتی با دایی جان ناپلئون دارند زمزمه کنند که حتمن آقای شماعی زاده در شرایط خاصی قرار گرفته که ناچار شده چنین چیزی بگوید !!!... حیرت انگیز ست ، نه ؟؟؟
البته همان طور که گفتم ، مخاطب ایرانی این گونه تربیت شده است ، این گونه باور دارد که هیچکس ، کار هیچکس را نمی شنود و نباید تایید کند ، و زمانی هم که هنرمندی سنت شکنی می کند ، مخاطب ، مشکوک و دو دل می ماند که داستان چیست ؟ چرا تعریف کرد ؟
خُب طبیعی ست که وقتی هنرمند در مورد کار همکارش اظهار نظر نمی کند ، نابلدانی وارد میدان می شوند که با وجود آن که حتا یک نت هم نمی شناسند اما بی وقفه از آهنگ و تنظیم ایراد می گیرند ، ... یا باز هم نابلدانی که مثلن دو ماه کلاس گیتار رفته اند و یاد گرفته اند که گیتار را چه گونه باید در دست بگیرند ، این ها هم در خانواده ی منتقدین نابلد جای می گیرند
بارها شنیده ام که از آهنگ و تنظیم آلبوم مانیفست ایراد می گیرند ، وقتی می پرسی که چه اشکالی دارد و باید چه گونه می شد که نشد ؟ هیچ پاسخی ندارند ، چرا ؟ چون اصلن بلد نیستند ، اهل فن نیستند ، فقط به این دلیل ایراد و اشکال می گیرند که خودی نشان دهند و ثابت کنند که بله ، ما هم هستیم ... هنرمندان و اهل فن ، به بهانه ی نشنیدن آلبوم همکارشان ، نظر نمی دهند ،اما نابلدان تا دل تان بخواهد نظرات عجیب و غریب می دهند ... این تقصیر، بیش تر متوجه ی چه کسی ست ؟ هنرمند یا مخاطب ؟
آری ، با شرایط فعلی حاکم بر مارکت موزیک ایرانی ، آرمیک بسیار صادقانه و درست گفت که : اگر این حسادتِ زیاد ، در مارکت ایرانی نباشد ، پیشرفت خواهند کرد
*
*
*آزاد و شاد باشید ... آنسه
*
پنجم شهریور 1385