دلکده‌ی آنسه

Monday, December 31, 2007

اریک

*
اریک
*
هنرمند با ارزش در گذشت
*
*
*
اریک آهنگ ساز و تنطیم کننده ی فرانسوی که سال های پیش از انقلاب ، در ایران سکونت و فعالیت هنری داشت در سن شصت وساله گی در پاریس درگذشت.ر
*
مراسم خاکسپاری این هنرمند باارزش ، روز سوم ژانویه خواهد بود.
ر
*
*
*
اریک در مدت اقامتش در ایران ، با چند آوازخوان ایرانی همکاری کرد که بیش ترین همکاری اریک با خانم گوگوش بود.ر
*
حاصل همکاری پُر ثمر اریک و خانم گوگوش ، ترانه های زیبایی است از جمله : تنظیم ترانه های خلوت ، شاعر ، گمشده ، ما به هم نمی رسیم ، من آمده ام و پرنده ... هم چنین آهنگ و تنظیم ترانه ی گل هزار پر.ر
*
درگذشت هنرمند باارزش اریک را به خانم گوگوش عزیز ، جامعه ی هنری ایران ، هواداران خانم گوگوش و مردم هنردوست و موسیقی شیدا تسلیت می گوییم.ر
*
روح اش شاد و یادش گرامی باد
*
ر« آنسه »ر
*
نهم دی ماه 1386 خورشیدی
*

Monday, December 24, 2007

Merry Christmas

*
Merry Christmas
*
*
*
*
Christmas Time
*
BRYAN ADAMS
*
*
We waited all through the year
For the day to appear
When we could be together in harmony
*
*
You know the time will come
Peace on earth for everyone
And we can live forever in a world where we are free
Let it shine for you and me
*
*
There’s something about Christmas time
Something about Christmas time
That makes you wish it was Christmas everyday
*
*
To see the joy in the children’s eyes
The way that the old folks smile
Says that Christmas will never go away
*
*
We’re all as one tonight
Makes no difference if you’re black or white
’cause we can sing together in harmony
*
*
I know it’s not too late
The world would be a better place
If we can keep the spirit more than one day in the year
Send a message loud and clear
*
*
It’s the time of year when everyone’s together
We’ll celebrate here on Christmas day
*
When the ones you love are there
You can feel the magic in the air - you know it’s everywhere
There’s something about Christmas time
Something about Christmas time
That makes you wish it was Christmas every day
*
To see the joy in the children’s eyes
The way that the old folks smile
Says that Christmas will never go away
*
Please tell me Christmas will never go away
*
*
*

**
وبلاگ ستاره بانو

آغاز به کار کرد
*

*
هدف این وبلاگ ، معرفی بازیگران زن ایرانی وچگونگی ظهور زنان در سینمای ایران و نیز شرح حال و فیلم شناسی زنان بازیگر است.ر
*
هم چنین پرداختن به این موضوع که ستاره بانوهای سینمای ایران در فیلم های ایرانی بیش تر در چه نقش هایی ظاهر می شدند و چه گونه از استعداد داشته یا نداشته شان در فیلم ها استفاده می شد.ر


*
http://setare-banou.blogspot.com/
*
*
*
آزاد و شاد باشید ... آنسه
*
سوم دی ماه 1386 خورشیدی

Friday, December 14, 2007

درود بر کوروش بی بی یان و شهامت اش

*
*
گفت و گوی «من» با «خودم»ر
*
*
ر- شما چند شب پیش ، حرف های آقای کوروش بی بی یان مدیر تلویزیون جام جم اینترنشنال را در باره ی آوازخوان صاحب نام سرزمین مان شنیدید؟

ر- منظورتان آقای «ابی» ست؟
*
*
ر- بله ، بله ...ر
*
ر- شنیدم و صد البته خیلی هم متاسف شدم.ر
*
*
ر- برای چه کسی متاسف شدید ؟
*
ر- برای خودمان.ر
*
*
ر- آیا به نظر شما در این زمینه ، حرف های آقای «بی بی یان» و رفتارشان درست بود؟
*
ر- به نظر من ایشان کاملن مُحق بودند ... هر کسی دیگر هم به جای ایشان بود ناراحت می شد. من خیلی خوشم اومد که در همین برنامه ، تکه هایی از صحبت های سال گذشته ی ابی نیز پخش شد که خطاب به علیرضا امیرقاسمی حرف های بالاتر از هیجده سال می گفتند ... تو کلاه برداری ، تو خائن هستی ، تو دروغگوی بزرگی هستی ، تو توطئه گری ، اصلن چه جوری روت می شه که جلوی دوربین سرت رو بلند کنی ؟ و از این قبیل سخنان فیلسوفانه !!!ا
*
*
ر- حرف آقای بی بی یان چه بود ؟ چرا ایشون جلوی دوربین اومدند ؟
*
ر- آقای «بی بی یان» گفتند که مردم به «جام جم» زنگ زده اند ، نه این که بگویم دویست سیصد نفر زنگ زدند ، نه ، ولی هفتاد هشتاد تا تلفن داشتیم که می پرسیدند ابی که سال گذشته در تلویزیون جام جم ، جلوی دوربین و در حضور مردم ، آن همه بد و بیراه به امیرقاسمی گفت ، چه طور شد که امسال برای کنسرت لاس وگاس با امیرقاسمی قرارداد بست؟
*
منظور آقای «بی بی یان» این بود اگر هنرمند با کنسرت گذار یا با همکارش اختلافی دارد ، اگر اختلاف و کشمکش را جلوی دوربین نیاورد و پشت پرده همه چیز حل شود ، اشکالی ندارد که دوباره با هم همکاری کنند ، اما وقتی اختلاف و دعوا ، به تلویزیون کشیده می شود و مردم در جریان قرار می گیرند ، اگر دوباره همکاری صورت گرفت این وظیفه ی هنرمند است که دوباره بیاید جلوی دوربین و با مردم صحبت کند که چه شد که من بعد از آن همه حرف و ناسزا ، دوباره با این آدم همکاری کردم؟... نمی تواند بگوید به مردم ربطی ندارد ، چون جلوی مردم دعوا کرد و ناسزا گفت.ر
*
*
ر- خُب ، حرف آقای بی بی یان درست است ، به نظر شما چرا ابی نیامد جلوی دوربین و توضیح نداد؟
*
ر- واضح است .. برای این که ابی و هنرمندانی نظیر ابی ، مردم را احمق تصور می کنند ... برای مردم و هواداران شان هیچ گونه ارزشی قائل نیستند ... هنوز یک سال از ماجرای دعوای جنجالی نگذشته بود که دوباره این دو نفر یعنی ابی و امیرقاسمی با هم قرارداد بستند و همکاری کردند ...ر
*
ابی بی وقفه امیرقاسمی را کلاهبردار و دزد و توطئه گر و دروغگو خطاب می کرد و امیرقاسمی هم جلوی دوربین ، ابی را به توپ پلاستیکی و زمین فوتبال خاکی تشبیه کرد ...
ر
*
و بعد از گذشت کمتر از یک سال ، کلاهبردار و دروغگو و توپ پلاستیکی و زمین خاکی ، دور از چشم اغیار ، آشتی کنان و شیرینی خوران به راه انداختند و حتا یک تکه ی کوچولو از شیرنی آشتی کنان شان را هم به مردم تعارف نکردند ، مردمی که شاهد دعوا و ناسزاهای این دو با هم بودند .ر
*
*
ر- به نظر شما ، در این گونه موارد ، مقصر چه کسی ست؟
*
ر- به طور کلی اگر به این گونه ماجراها نگاه کنیم ، به طور کلی تقصیر همه است ... نمی توانیم بگوییم که تقصیر یک نفر است ... اما تقصیر های افراد ، درجات متفاوت دارد ... مقصر اصلی در این گونه ماجراها ، مردمی هستند که چنین کنسرت هایی را ساپورت می کنند ...ر
*
در این مورد بخصوص ، آن گونه که آقای بی بی یان می گفت کنسرت لاس وگاس ابی سلد آوت شده است ... پس مردمی که کنسرت چنین هنرمند و چنین کنسرت گذاری را سلد آوت می کنند ، مقصر اصلی هستند ... در واقع این مردم با کارشان فریاد می زنند که آی هنرمند! آی کنسرت گذار! ما احمق تر از این حرف ها هستیم ، پس هر بلایی دوست دارید سر ما بیاورید ... دروغ بگویید ، تظاهر کنید ، در حضور ما دعوا کنید و پشت پرده آشتی کنید ، مهم پولی است که به جیب شما می رود ، ما در این میان چه ارزشی داریم ؟؟ شما فقط به پول بیش تر فکر کنید و بس!!!ر
*
*
ر- و هنرمند ؟؟
*
ر- راستش اغلب هنرمندان بزرگ ما این گونه هستند ، اما باز هم درجه ی شدت و ضعف دارد ... نخستین و مهم ترین صفت این بزرگ هنرمندان ، تظاهر است ، تظاهر به آن چه که نیستند ، تظاهر به داشتن آن چه که ندارند ، تظاهر به دوست داشتن مردم ، تظاهر به احترام گذاشتن به مردم... در حالی که با این گونه اعمال شان ثابت می کنند که آن چه برای شان اهمیت دارد پول است و پول و دیگر هیچ و گور پدر مردم ... اصلن به مردم چه مربوطه ؟؟... این حرف دل شان است که در نوع رفتارهای شان به وضوح دیده می شود ، اما آن چه که به نمایش می گذارند ، احترام گذاشتن به مردم است ... آی جون ، قربون همه تون برم !!!! ...
ر
*
به نظر من این بزرگ هنرمندان ما باید از نظر فرهنگ و سواد ، در یک کلاس تقویتی نام نویسی کنند ، چون بیش تر این رفتارها ، در نتیجه ی نداشتن فرهنگ درست و سواد کافی بروز داده می شه.ر
*
وقتی بزرگ هنرمندان و صاحبان نام های عظیم الجثه ، چنین رفتارهای نابهنجاری از خود به نمایش می گذارند ، وای به حال کوچک تر ها و صاحبان نام های کوچولو ... واقعن چه دلخوشی می توان به چنین جامعه ی هنری بیمار و بی در و پیکری داشت؟
*
*
ر- پس جامعه ی هنری ما ، جامعه ی بیماری ست؟
*
ر- حتمن که جامعه ای بیمار است ، اگر نبود که ما شاهد چنین رفتارهای نابهنجار و خنده داری نبودیم.... جامعه ی هنری که مخاطبانش را به هیچ بشمارد و شعور مخاطب را نادیده بگیرد ، حتمن که بیمار است و آن گروه از مخاطبانی هم که با دیدن این نابهنجاری ها ، بازهم به دنبال هنرمند می دوند و حتا یک اعتراض کوچک هم نمی کنند نیز حتمن بیمارند.ر
*
*
ر- و کنسرت گذار؟؟
*
ر- کنسرت گذارها فقط به پول فکر می کنند و نه چیز دیگر ... برای آنان ، نه هنرمند و وجهه اش مهم است و نه مردم ... فقط می خواهند حداکثر درآمد را از یک کنسرت داشته باشند و برای شان فرقی هم نمی کند که چه می گذرد و چه گفته می شود.ر
*
*
ر- چرا؟
*
ر- برای این که بیش تر کنسرت گذارها ، اصلن این کاره نیستند ، آدم های حرفه ای نیستند ، نجار و لوله کش و راننده ی تاکسی و نانوا دست بر قضا و از بدِ حادثه ، کنسرت گذار شدند و هنر شناس و هنردوست و هنرپرور !!! ... خُب ، صد البته که کنسرت گذاران قلابی ، ارزش هنر و هنرمند را نمی فهمند ، فقط به پول فکر می کنند و هم هنرمند و هم مردم را به شکل دلار می بینند ، نتیجه اش هم همین می شود که می بینیم .ر
*
*
ر- حالا واقعن تعداد زیادی از مردم، آقای بی بی یان را با تلفن کردن ، زیر سوال بردند آن چنان که ایشان مجبور شدند که جلوی دوربین بیایند؟
*
ر- اگر نظر مرا بخواهید ، من این طور فکر نمی کنم ... بر روی خط برنامه های مختلف ، شاید دو سه تلفن در این مورد شده باشد ... و پشت خط هم که جام جم اصلن به تلفن ها پاسخ نمی دهد ، پس این که روزی هفتاد هشتاد تلفن در این مورد داشتیم ، نمی تواند حرف درستی باشد ...ر
*
حالا ، همین که آقای بی بی یان شهامت به خرج دادند و این موضوع مهم را در حضور مردم عنوان کردند و حرف های ابی را پخش کردند و نظر خودشان را هم گفتند ، فکر می کنم شهامت ایشان جای تقدیر دارد ... حالا به هر دلیلی که این کار را کردند ، دلیلش مهم نیست ، اما این که حقیقت را در حضور مردم عنوان کردند ، کارشان بسیار عالی بود... با این کار در واقع ، هم به خودشان و هم به مردم احترام گذاشتند... و خدا را هزار بار شکر که سرانجام یک آدم با شهامت پیدا شد که حرف هایش را رُک و پوست کنده بگوید و نه با ایما و اشاره و استعاره و کنایه...رو
*
به این داستان ، از هر دریچه ای که نگاه بکنید ، حق با آقای بی بی یان است و ابی مقصر ... در نظر بگیرید آقای بی بی یان در پاسخ به ابی که گفته بود تریبون ندارد که پاسخ امیرقاسمی را بدهد و از حق اش دفاع کند و سه شبانه روز است که از درد و غصه نخوابیده ، آقای بی بی یان لطف کرد و برای ایشان به عنوان هنرمند بزرگ سرزمین اش احترام گذاشت و وقت تلویزیونی داد و ایشان هم هر چه دل اش می خواست گفت ... یعنی پای تلویزیون جام جم را هم در این داستان به میان آورد ... و بعد در کمال شگفتی ، با کنسرت گذار آشتی و همکاری کردند ... نتیجه چه شد ؟؟
*
وقت تلویزیون آقای بی بی یان را گرفتند ، نام ایشان هم به این ماجرا کشیده شد بدون این که ذی نفع باشند و حالا با آشتی کنانی که به راه انداختند پول را روانه ی جیب همان کسی کردند که هر چه دل تنگ شان خواسته بود از طریق تلویزیون جام جم به او گفتند!!! حیرت انگیزه!!! مردم هم که این میان کاره ای نیستند ، اصلن عددی نیستند !!! فقط موقع دعوا مردم باید حضور داشته باشند ، اما زمان آشتی کنان و شیرینی خوران ، به مردم ربطی ندارد.
ر
*
*
ر- حالا در این ماجرای بخصوص ، مقصر چه کسی است ؟
*
ر- به نظر من ، ابی مقصر است و مردم هوادارش ... ابی مقصر است که مردم را هیچ به حساب می آورد و فقط به نفع و سود خود فکر می کند ... و مردم هوادارش مقصرند که این همه تحقیر شدن را می بینند و باز هم او را ساپورت می کنند ...
ر
*
در واقع این مردم هوادار هستند که این فرصت را به هنرمند می دهند که تا می تواند تحقیرشان کند و هیچ به حساب شان بیاورد ... هنرمند هم لابد پیش خود می گوید : من که هر کاری هم بکنم اینا دنبال من هستند ، پس چه بهتر که به فکر پول خودم باشم و تا می توانم تظاهر کنم و سر این مردم را شیره بمالم ، خودشون که مخالفتی ندارند!!!ر
*
*
ر- کنسرت گذار در این میان مقصر نیست؟ در این ماجرای بخصوص منظورم است؟
*
ر- در شرایط ناموزونی که جامعه ی هنری ما ، در آن به سر می برد و عامل اصلی به وجود آمدن چنین جوّ نامناسبی نیز خود ِ هنرمندان هستند ، کنسرت گذار کارش همین است ، جذب هنرمند به هر طریقی ... این هنرمند است که باید برای خود شخصیت قائل شود که کنسرت گذار نتواند او را به هر سمتی که می خواهد بکشد ... این مردم هستند که باید برای خود شخصیت قائل شوند که این قدر مورد تحقیر هنرمندشان قرار نگیرند.
ر
*
*
ر- با تشکر ، من فکر می کنم که این نوع گفت و گوها ، بسیار مفید است.ر
*
ر- به نظر من ، برای تفکر و اندیشیدن در باره ی این گونه داستان ها و وقایع هر کسی باید دستِ کم ، با خودش به گفت وگو بنشیند.
**
*
*
آزاد و شاد باشید ... آنسه
*
بیست و سوم آذر ماه 1386 خورشیدی
*

Tuesday, December 11, 2007

میلاد احمد شاملو

*
بیست و یکم آذر ماه ، میلاد شاعر گران قدر
*
احمد شاملو
*
را گرامی می داریم
*
*
*
*
آثار من ، خود اتوبیوگرافی ی کاملی ست .ر
*
من به این حقیقت معتقدم که شعر ، برداشت هائی از زنده گی نیست
*
بل که یک سره خودِ زنده گی ست.ر*
*

ر«احمد شاملو»ر
*

ر«بر سرمای درون»ر
*
همه
ررررلرزش ِ دست و دل ام
*
رررررررررررررررررررررررراز آن بود
*
که عشق
*
رررررپناهی گردد،ر
*
پروازی نه
*
گریزگاهی گردد.ر
*
*
آی عشق آی عشق
*
چهره ی آبی ات پیدا نیست.ر
*
*
و خنکای مرهمی
*
رررررررررررررربر شعله ی زخمی
*
نه شور ِ شعله
*
بر سرمای درون.ر
*

*
آی عشق آی عشق
*
چهره ی سُرخ ات پیدا نیست.ر
*
*
غبار ِ تیره ی تسکینی
*
رررررررررررررررررررربر حضور ِ وَهن
*
*
و دنج ِ رهائی
*
رررررررررررربر گریزِ حضور،ر
**
سیاهی
*
رررررربر آرامش ِ آبی
*
و سبزه ی برگچه
*
رررررررررررررررربر ارغوان
*

آی عشق آی عشق

رنگ آشنای ات

پیدا نیست.ر
*

ا«احمد شاملو» ... مجموعه ی شعر «ابراهیم در آتش»ر*

*

ر«آنسه»ر
*
بیست و یکم آذر ماه 1386 خورشیدی
***

Saturday, December 08, 2007

مهرداد - مجله ی تهران

*
تکه ای از گفت و گوی مجله ی تهران
*
و
*
مهرداد آسمانی
*
*
*
ر... گفت و گوی هفته ی گذشته ی ما به این جا رسید که با پیشنهاد شهیار قنبری قرار شد ترانه ی آخرین خبر را دو صدایی با گوگوش اجرا کنید و تو در این ماجرا نقشی نداشتی و درخواستی نکردی؟
*
مهرداد : کاملن درسته ، حالا اگر در مورد دو صدایی اجرا کردن این ترانه ، داستانی ساخته اند که مهرداد خواسته خودش را به گوگوش بچسباند ، کاملن بی مورد است. اصلن چه طور ممکن است من خودم را به هنرمندی بچسبانم که جایگاه مخصوصی برای خود دارد و در جایگاهش ، خیلی بالاتر از من است؟
*
این خواسته ی خود خانم گوگوش بود که وقتی پیشنهاد شد دوصدایی ترانه اجرا کنیم ، مورد پسندش قرار گرفت و قبول کرد این ترانه را دو صدایی اجرا کنیم.ر*بنابراین نه من پیشنهادی کردم و نه درخواستی از این بابت داشتم ، جز آن که گوگوش مستقیمن خواسته ی خودش را اجرا کرد . زیرا همان طور که گفتم گوگوش در جایگاهی قرار دارد که کسی نمی تواند برای او تصمیم گیری کند ، او سال ها سابقه دارد و این سالن های دوازده هزار نفری و پانزده هزار نفری که برای مهرداد گرفته نمی شود ، فقط به خاطر گوگوش است. ر
*
من در حد خودم هستم و موقعیت خودم را می دانم و از جایگاه بالای خانم گوگوش هم خبر دارم و من هم نیازی به عوض کردن جایگاه خودم ندارم.
ر
*
بنابراین سالن های بزرگ به خاطر گوگوش پُر می شود و این سالن های بزرگ بالای دوازده هزار نفری تا به حال نه برای داریوش ، نه برای ابی ، نه برای معین و نه برای هیچکس دیگر گرفته نمی شود ، پس این سالن های بزرگ پانزده هزار نفری فقط مخصوص خانم گوگوش است.ر
*
*
*
ر- همزمان با آغاز همکاری تو با گوگوش ، آیا در جریان آن ماجراهایی که به خاطر قراردادهای گوگوش با کمپانی نیدرلندر بود ، قرار گرفتی ؟ البته دلم می خواهد روزی فرصت پیدا کنم و در این مورد با خانم گوگوش ، بی پرده صحبت کنم تا حقیقت را به طور کامل در اختیار مردم قرار دهیم ، چون هنوز حرف و حدیث فراوان وجود دارد ، اما تا آن روز ، اگر چیزی می دانی بگویی ، بد نیست.
ر
*
ر- این ماجرا سر درازی دارد که صحیح نیست من در باره ی آن توضیح بدهم . اما وقتی خانم گوگوش با این کمپانی و آقایان علیرضا امیرقاسمی و مسعود جمالی درگیر بود که از همه طرف ، فشار روی این خواننده ی محبوب مردم بود ، من به عنوان یک برادر کوچک تر در کنار خانم گوگوش قرار گرفتم و به عنوان یک هموطن ، یک هنرمند و یک برادر کوچک ، هر کاری که از دستم بر می آمد در حق او انجام دادم و در کنار او ایستادم و تا آن جا که در توان داشتم کوتاهی نکردم و هنوز هم در کنار او ایستاده ام و هر کاری که از دستم بر می آید در حق این هنرمند انجام می دهم.ر
*
ر- اگر برای هنرمند دیگری هم چنین اتفاقی بیفتد ، باز همین کارها را انجام می دهی ؟
*
ر- البته که انجام می دهم. من هر کاری که از دستم بر می آید برای کلیه ی هنرمندان انجام می دهم. برای این که طبقه ی هنرمند ، صنف من است ، من اگر مراقب صنف خودم نباشم و مواظب همکارم نباشم و حتا همکارم مراقب من نباشد ، ما چه گونه می توانیم پا بگیریم و مشکلات مان را پشت سر بگذاریم ؟
راه پیشرفت ما در گرو همین همکاری ست . بنابراین طبیعی ست که باید برای هنرمندی چون خانم گوگوش که از همه بالاتر است و همه او را دوست دارند از هیچ همکاری و همیاری دریغ نکنم.ر
*
اما بعد از حل این مشکلات ، که نمی خواهم من توضیح دهنده ی آن باشم ، قرار شد کنسرت های خانم گوگوش با اجرایی در فوروم آغاز شود . در این جا باید بگویم که آقای آلبرت ، مدیر آرین پروداکشن برگزار کننده ی این کنسرت ها ، آقای کیومرث بوذرجمهری ، آقای کورش بی بی یان و خود خانم گوگوش شاهد هستند که من نخواستم در این کنسرت ها شرکت کنم.ر
*
نمی خواستم فکر کنند کنار گوگوش ایستادم و از او حمایت کردم تا در کنارش اجرای برنامه کنم. کااین که در زمانی که کمپانی نیدرلندر ، حکم منع خواندن خانم گوگوش را در کنسرت لاس وگاس در سال 2004 گرفت ، من قرار بود در کنار او بخوانم و یکی از خواننده گان آن کنسرت بودم .ر
*
پس حمایت من از گوگوش ، به خاطر حقّانیت او بوده و حالا بعد از این همه جنجال ، دلم نمی خواهد فکر کنند همه ی این کارها را کرده ام تا در کنارش بخوانم . بنابراین گفتم که در این کنسرت ها ، برنامه اجرا نمی کنم . حتا آن ها فکر کردند ممکن است من پول بیش تری برای اجرا می خواهم . ولی گفتم به خدا من اصلن حرف پول نمی زنم ، فقط فکر می کنم حضور من در این کنسرت ها ، شرایط خاص خود را می طلبد و اگر شما فکر می کنید حضور من لازم است و کمکی به این کنسرت ها می کند ، به روی چشم ، می آیم.ر
*
*
*
ر- بالاخره چه کسی خواست در این کنسرت ها شرکت داشته باشی ؟
*
ر- خانم گوگوش. او لطف کرد و در یک برنامه ی تلویزیونی که از او ضبط شد ، از من دعوت به همکاری کرد تا در کنار او برنامه اجرا کنم و من هم با افتخار پذیرفتم. چون چه افتخاری بالاتر از این برای من بود که در کنار خانم گوگوش ، با آن همه امکانات بخوانم ؟
*
ر- با چنین دعوتی ، جه فکری در سرت بود که چه گونه بتوانی در کنار گوگوش برنامه اجرا کنی ؟ چون حالا یک میدان وسیع برای هنرنمایی در اختیارت بود ، می توانم بگویم پله های ترقی ، رو به روی تو قرار گرفت.ر
*
ر- این دعوت اگر چه برای من هیجان انگیز بود ، اما به من فرصت می داد تا با چنین امکاناتی ، بهتر برنامه اجرا کنم و بهتر بخوانم. این فرصت صد در صد به نفع من بود ، در کنار گوگوش از پله های ترقی بالا رفتم .ر
*
اما این را هم بگویم که دلم نمی خواهد به خاطر این موضوع ، خودم را وصله ی ناجوری بکنم . یعنی این که شخصیت من ، آن طور که دوستان مرا می شناسند ، آدم مغروری هستم و به هر قیمتی تن به هر کاری نمی دهم . من به اندازه ی کافی هنر در خودم سراغ دارم که راه خودم را بروم و موفقیت ام را به دست بیاورم. تن به هر مسئله ای نمی دهم که به نفعم تمام بشود ، مگر این که تمام خواسته های حرفه ای و منطقی من برآورده شود .ر
ضمن آن که اگر امروز بنشینم و بگویم که در کنار خانم گوگوش ، برنامه اجرا کردن ، برایم نردبان ترقی نبوده ، باید صد در صد آدم احمقی باشم.ر
*
ر- پس این که می گویند این کنسرت ها به نفع مهرداد آسمانی تمام شده ، چندان هم بی مورد نیست ، چون خودت هم به آن اشاره می کنی ؟
*
ر- معلوم است که به نفع من بود ، به نفع هر خواننده ای از کوچک تا بزرگ است که در کنار گوگوش بخواند . من همین الان هم که در کنار شما نشسته ام اقرار می کنم که ، بله ، این کنسرت ها به نفع من بوده است چون هم برای تعداد خیلی بیش تری خوانده ام ، هم با امکانات بهتری ، برنامه اجرا کردم ، هم با آگهی های بهتری معرفی شدم و از همه مهم تر در کنار خواننده ای برنامه اجرا کردم که بهترین و بزرگ ترین هنرمند ایرانی ست.
ر

**
*
گزینش مطلب از : مجله ی تهران - چاپ لس انجلس
*
*
*
ر«آنسه»ر
*
هیجدهم آذر ماه 1386 خورشیدی
*

Wednesday, December 05, 2007

Googoosh & Mehrdad Live in Europe

*
دسامبر 2007
*
گوگوش و مهرداد
*
در
*
آلمان ، سوئد ، انگلیس
*
*
*
ر«آلمان»ر
*
بیست و پنجم دسامبر 2007
*
در
*
Arena Oberhausen
*
تلفن تماس:ر
*
0049 - 171 - 8180111
*
*

ر«سوئد»ر
*
بیست و هفتم دسامبر 2007
*
در
*
Globen Arena
*
استکهلم
*
تلفن تماس:ر
**
0046(0)707 - 814914
*
*
*
ر«انگلیس»ر
*
بیست و نُهم دسامبر 2007
*
در
*
HammerSmith Apollo
*
لندن
*
تلفن تماس :ر
*
0044(0)770 - 1009583

*
*
خوش بگذره ...ر
*
*