*
*
گفت و گوی «من» با «خودم»ر
*
*
ر- شما چند شب پیش ، حرف های آقای کوروش بی بی یان مدیر تلویزیون جام جم اینترنشنال را در باره ی آوازخوان صاحب نام سرزمین مان شنیدید؟
ر- منظورتان آقای «ابی» ست؟
*
*
ر- بله ، بله ...ر
*
ر- شنیدم و صد البته خیلی هم متاسف شدم.ر
*
*
ر- برای چه کسی متاسف شدید ؟
*
ر- برای خودمان.ر
*
*
ر- آیا به نظر شما در این زمینه ، حرف های آقای «بی بی یان» و رفتارشان درست بود؟
*
ر- به نظر من ایشان کاملن مُحق بودند ... هر کسی دیگر هم به جای ایشان بود ناراحت می شد. من خیلی خوشم اومد که در همین برنامه ، تکه هایی از صحبت های سال گذشته ی ابی نیز پخش شد که خطاب به علیرضا امیرقاسمی حرف های بالاتر از هیجده سال می گفتند ... تو کلاه برداری ، تو خائن هستی ، تو دروغگوی بزرگی هستی ، تو توطئه گری ، اصلن چه جوری روت می شه که جلوی دوربین سرت رو بلند کنی ؟ و از این قبیل سخنان فیلسوفانه !!!ا
*
*
ر- حرف آقای بی بی یان چه بود ؟ چرا ایشون جلوی دوربین اومدند ؟
*
ر- آقای «بی بی یان» گفتند که مردم به «جام جم» زنگ زده اند ، نه این که بگویم دویست سیصد نفر زنگ زدند ، نه ، ولی هفتاد هشتاد تا تلفن داشتیم که می پرسیدند ابی که سال گذشته در تلویزیون جام جم ، جلوی دوربین و در حضور مردم ، آن همه بد و بیراه به امیرقاسمی گفت ، چه طور شد که امسال برای کنسرت لاس وگاس با امیرقاسمی قرارداد بست؟
*
منظور آقای «بی بی یان» این بود اگر هنرمند با کنسرت گذار یا با همکارش اختلافی دارد ، اگر اختلاف و کشمکش را جلوی دوربین نیاورد و پشت پرده همه چیز حل شود ، اشکالی ندارد که دوباره با هم همکاری کنند ، اما وقتی اختلاف و دعوا ، به تلویزیون کشیده می شود و مردم در جریان قرار می گیرند ، اگر دوباره همکاری صورت گرفت این وظیفه ی هنرمند است که دوباره بیاید جلوی دوربین و با مردم صحبت کند که چه شد که من بعد از آن همه حرف و ناسزا ، دوباره با این آدم همکاری کردم؟... نمی تواند بگوید به مردم ربطی ندارد ، چون جلوی مردم دعوا کرد و ناسزا گفت.ر
*
*
ر- خُب ، حرف آقای بی بی یان درست است ، به نظر شما چرا ابی نیامد جلوی دوربین و توضیح نداد؟
*
ر- واضح است .. برای این که ابی و هنرمندانی نظیر ابی ، مردم را احمق تصور می کنند ... برای مردم و هواداران شان هیچ گونه ارزشی قائل نیستند ... هنوز یک سال از ماجرای دعوای جنجالی نگذشته بود که دوباره این دو نفر یعنی ابی و امیرقاسمی با هم قرارداد بستند و همکاری کردند ...ر
*
ابی بی وقفه امیرقاسمی را کلاهبردار و دزد و توطئه گر و دروغگو خطاب می کرد و امیرقاسمی هم جلوی دوربین ، ابی را به توپ پلاستیکی و زمین فوتبال خاکی تشبیه کرد ... ر
*
و بعد از گذشت کمتر از یک سال ، کلاهبردار و دروغگو و توپ پلاستیکی و زمین خاکی ، دور از چشم اغیار ، آشتی کنان و شیرینی خوران به راه انداختند و حتا یک تکه ی کوچولو از شیرنی آشتی کنان شان را هم به مردم تعارف نکردند ، مردمی که شاهد دعوا و ناسزاهای این دو با هم بودند .ر
*
*
ر- به نظر شما ، در این گونه موارد ، مقصر چه کسی ست؟
*
ر- به طور کلی اگر به این گونه ماجراها نگاه کنیم ، به طور کلی تقصیر همه است ... نمی توانیم بگوییم که تقصیر یک نفر است ... اما تقصیر های افراد ، درجات متفاوت دارد ... مقصر اصلی در این گونه ماجراها ، مردمی هستند که چنین کنسرت هایی را ساپورت می کنند ...ر
*
در این مورد بخصوص ، آن گونه که آقای بی بی یان می گفت کنسرت لاس وگاس ابی سلد آوت شده است ... پس مردمی که کنسرت چنین هنرمند و چنین کنسرت گذاری را سلد آوت می کنند ، مقصر اصلی هستند ... در واقع این مردم با کارشان فریاد می زنند که آی هنرمند! آی کنسرت گذار! ما احمق تر از این حرف ها هستیم ، پس هر بلایی دوست دارید سر ما بیاورید ... دروغ بگویید ، تظاهر کنید ، در حضور ما دعوا کنید و پشت پرده آشتی کنید ، مهم پولی است که به جیب شما می رود ، ما در این میان چه ارزشی داریم ؟؟ شما فقط به پول بیش تر فکر کنید و بس!!!ر
*
*
ر- و هنرمند ؟؟
*
ر- راستش اغلب هنرمندان بزرگ ما این گونه هستند ، اما باز هم درجه ی شدت و ضعف دارد ... نخستین و مهم ترین صفت این بزرگ هنرمندان ، تظاهر است ، تظاهر به آن چه که نیستند ، تظاهر به داشتن آن چه که ندارند ، تظاهر به دوست داشتن مردم ، تظاهر به احترام گذاشتن به مردم... در حالی که با این گونه اعمال شان ثابت می کنند که آن چه برای شان اهمیت دارد پول است و پول و دیگر هیچ و گور پدر مردم ... اصلن به مردم چه مربوطه ؟؟... این حرف دل شان است که در نوع رفتارهای شان به وضوح دیده می شود ، اما آن چه که به نمایش می گذارند ، احترام گذاشتن به مردم است ... آی جون ، قربون همه تون برم !!!! ... ر
*
به نظر من این بزرگ هنرمندان ما باید از نظر فرهنگ و سواد ، در یک کلاس تقویتی نام نویسی کنند ، چون بیش تر این رفتارها ، در نتیجه ی نداشتن فرهنگ درست و سواد کافی بروز داده می شه.ر
*
وقتی بزرگ هنرمندان و صاحبان نام های عظیم الجثه ، چنین رفتارهای نابهنجاری از خود به نمایش می گذارند ، وای به حال کوچک تر ها و صاحبان نام های کوچولو ... واقعن چه دلخوشی می توان به چنین جامعه ی هنری بیمار و بی در و پیکری داشت؟
*
*
ر- پس جامعه ی هنری ما ، جامعه ی بیماری ست؟
*
ر- حتمن که جامعه ای بیمار است ، اگر نبود که ما شاهد چنین رفتارهای نابهنجار و خنده داری نبودیم.... جامعه ی هنری که مخاطبانش را به هیچ بشمارد و شعور مخاطب را نادیده بگیرد ، حتمن که بیمار است و آن گروه از مخاطبانی هم که با دیدن این نابهنجاری ها ، بازهم به دنبال هنرمند می دوند و حتا یک اعتراض کوچک هم نمی کنند نیز حتمن بیمارند.ر
*
*
ر- و کنسرت گذار؟؟
*
ر- کنسرت گذارها فقط به پول فکر می کنند و نه چیز دیگر ... برای آنان ، نه هنرمند و وجهه اش مهم است و نه مردم ... فقط می خواهند حداکثر درآمد را از یک کنسرت داشته باشند و برای شان فرقی هم نمی کند که چه می گذرد و چه گفته می شود.ر
*
*
ر- چرا؟
*
ر- برای این که بیش تر کنسرت گذارها ، اصلن این کاره نیستند ، آدم های حرفه ای نیستند ، نجار و لوله کش و راننده ی تاکسی و نانوا دست بر قضا و از بدِ حادثه ، کنسرت گذار شدند و هنر شناس و هنردوست و هنرپرور !!! ... خُب ، صد البته که کنسرت گذاران قلابی ، ارزش هنر و هنرمند را نمی فهمند ، فقط به پول فکر می کنند و هم هنرمند و هم مردم را به شکل دلار می بینند ، نتیجه اش هم همین می شود که می بینیم .ر
*
*
ر- حالا واقعن تعداد زیادی از مردم، آقای بی بی یان را با تلفن کردن ، زیر سوال بردند آن چنان که ایشان مجبور شدند که جلوی دوربین بیایند؟
*
ر- اگر نظر مرا بخواهید ، من این طور فکر نمی کنم ... بر روی خط برنامه های مختلف ، شاید دو سه تلفن در این مورد شده باشد ... و پشت خط هم که جام جم اصلن به تلفن ها پاسخ نمی دهد ، پس این که روزی هفتاد هشتاد تلفن در این مورد داشتیم ، نمی تواند حرف درستی باشد ...ر
*
حالا ، همین که آقای بی بی یان شهامت به خرج دادند و این موضوع مهم را در حضور مردم عنوان کردند و حرف های ابی را پخش کردند و نظر خودشان را هم گفتند ، فکر می کنم شهامت ایشان جای تقدیر دارد ... حالا به هر دلیلی که این کار را کردند ، دلیلش مهم نیست ، اما این که حقیقت را در حضور مردم عنوان کردند ، کارشان بسیار عالی بود... با این کار در واقع ، هم به خودشان و هم به مردم احترام گذاشتند... و خدا را هزار بار شکر که سرانجام یک آدم با شهامت پیدا شد که حرف هایش را رُک و پوست کنده بگوید و نه با ایما و اشاره و استعاره و کنایه...رو
*
به این داستان ، از هر دریچه ای که نگاه بکنید ، حق با آقای بی بی یان است و ابی مقصر ... در نظر بگیرید آقای بی بی یان در پاسخ به ابی که گفته بود تریبون ندارد که پاسخ امیرقاسمی را بدهد و از حق اش دفاع کند و سه شبانه روز است که از درد و غصه نخوابیده ، آقای بی بی یان لطف کرد و برای ایشان به عنوان هنرمند بزرگ سرزمین اش احترام گذاشت و وقت تلویزیونی داد و ایشان هم هر چه دل اش می خواست گفت ... یعنی پای تلویزیون جام جم را هم در این داستان به میان آورد ... و بعد در کمال شگفتی ، با کنسرت گذار آشتی و همکاری کردند ... نتیجه چه شد ؟؟
*
وقت تلویزیون آقای بی بی یان را گرفتند ، نام ایشان هم به این ماجرا کشیده شد بدون این که ذی نفع باشند و حالا با آشتی کنانی که به راه انداختند پول را روانه ی جیب همان کسی کردند که هر چه دل تنگ شان خواسته بود از طریق تلویزیون جام جم به او گفتند!!! حیرت انگیزه!!! مردم هم که این میان کاره ای نیستند ، اصلن عددی نیستند !!! فقط موقع دعوا مردم باید حضور داشته باشند ، اما زمان آشتی کنان و شیرینی خوران ، به مردم ربطی ندارد.ر
*
*
ر- حالا در این ماجرای بخصوص ، مقصر چه کسی است ؟
*
ر- به نظر من ، ابی مقصر است و مردم هوادارش ... ابی مقصر است که مردم را هیچ به حساب می آورد و فقط به نفع و سود خود فکر می کند ... و مردم هوادارش مقصرند که این همه تحقیر شدن را می بینند و باز هم او را ساپورت می کنند ... ر
*
در واقع این مردم هوادار هستند که این فرصت را به هنرمند می دهند که تا می تواند تحقیرشان کند و هیچ به حساب شان بیاورد ... هنرمند هم لابد پیش خود می گوید : من که هر کاری هم بکنم اینا دنبال من هستند ، پس چه بهتر که به فکر پول خودم باشم و تا می توانم تظاهر کنم و سر این مردم را شیره بمالم ، خودشون که مخالفتی ندارند!!!ر
*
*
ر- کنسرت گذار در این میان مقصر نیست؟ در این ماجرای بخصوص منظورم است؟
*
ر- در شرایط ناموزونی که جامعه ی هنری ما ، در آن به سر می برد و عامل اصلی به وجود آمدن چنین جوّ نامناسبی نیز خود ِ هنرمندان هستند ، کنسرت گذار کارش همین است ، جذب هنرمند به هر طریقی ... این هنرمند است که باید برای خود شخصیت قائل شود که کنسرت گذار نتواند او را به هر سمتی که می خواهد بکشد ... این مردم هستند که باید برای خود شخصیت قائل شوند که این قدر مورد تحقیر هنرمندشان قرار نگیرند.ر
*
*
ر- با تشکر ، من فکر می کنم که این نوع گفت و گوها ، بسیار مفید است.ر
*
ر- به نظر من ، برای تفکر و اندیشیدن در باره ی این گونه داستان ها و وقایع هر کسی باید دستِ کم ، با خودش به گفت وگو بنشیند..ر
**
*
*
آزاد و شاد باشید ... آنسه
*
بیست و سوم آذر ماه 1386 خورشیدی
*