**
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد
*
**
نوشته ی : محمود - بندرعباس
*
*
شیفته گان هنرمندهای ِ شهیر خاصه در حوزه ی موسیقی در میان وبلاگ نویس های ایرانی کم نیستند. هستند خیل عظیمی از جماعت ناآگاه که هنرمند مورد نظرشان را تا سرحد ِ "حضرت" هم بالا برده و صبح تا شب فقط و فقط قربان صدقه اش می روند و دریغ از یک بند اثر او را نقد کرده یا کارنامه ی هنری او را بررسی نمایند! این جاست که باید بین آن دسته که زنده گی را وقف هنرمند نموده اند و کارنامه و آثارش را با نقدهای منصفانه و کارشناسانه بررسی کرده اند و این بی خبران، تفاوت قائل شد. ر
*
کار سترگ شناساندن و نقد آثار یک هنرمند، وظیفه ای خطیر است که به عنوان یک " فعالیت فرهنگی" شناخته می شود و بی تفاوت بودن نسبت به عواقب آن می تواند به وجهه ی آن هنرمند در بین مردم ِ شیفته ی او و هم جامعه ی هنرمند ِرقیب با او، ضربه ی جبران ناپذیری وارد کند. ر
*
هنرمند را تا مرز ِ خدا بردن و گاهی دم ِ مسیحا در او دمیدن، از آفت هایی است که یک هنرمند هوشیار باید به این مقوله به شکلی جدی بنگرد و در اولویت قرار داده و به آن بپردازد!!ر
*
وظیفه ی هنرمند است تا با آگهی دادن در سایت رسمی اش نسبت به این گونه آفت ها هشدار دهد و فن های غافل را به راه درست و صحیح رهنما باشد. ر
*
بین خرافه پردازی ما ایرانی ها و این آفت ها شباهت بسیاری وجود دارد. یک هنرمند فارغ از این که در کار هنری اش به نسبت ِ دیگر هنرمندهای هم سرزمین و جهان در کجا ایستاده است ، یک شهروند محسوب می شود و مطمئنن انسانی خطا پذیر است و دادن لقب های " حضرت " و " خدا" به او ، مضحک و به دور از ادب و رسالت انسانی است و به جای این که او را در جایگاه بایسته بنشاند، از او و هنرش بسیار کم می کند و متاسفانه در بین جماعت فن های ایرانی این نکته از روی غفلت یا ناآگاهی، بسیار دیده می شود.ر
*
کافی است با جست و جوی نام یک هنرمند شهیر، در گوگل، به بی شمار وبلاگ هایی دست پیدا کنید که متولی این امام زاده های ریز و درشت هستند!! ر
*
به راستی حیرت انگیز نیست که یک هنرمند، هزاران وبلاگ داشته باشد؟ هزاران وبلاگ در این سو و آن سو، همه شبیه به هم، بی حرف تازه ای و با آپلود چند تصویر ساخته گی از هنرمند، دل شان خوش است که هنرمند مورد نظر به عرش رسیده است!! اگر همه ی بانیان این وبلاگ ها با همکاری همدیگر، در یک وبلاگ با هم به تفاهم برسند و یک کار مشترک و حرفه ای را پیگیری کنند، آیا پربارتر نخواهد بود؟
*
آیا وبلاگ های هنرمندهای شهیر دنیا، چون وبلاگ های ماست؟ به همین شکل ، بی ضابطه و قانون ِ مشخص و بی در و پیکر؟ به راستی نباید یک حرکت جدی از سوی هنرمندهای ایرانی، برای سامان دادن به وضع وبلاگ های مدعی انجام شود؟ اعتبار و ارزش یک شخصیت ِ هنری، به دست خود اوست، مادامی که هنرمند، به ارزش وجودی خود در عرصه ی هنر پی نبرده است، در بر همین پاشنه می چرخد!! ر
*
نتیجه این که همه ی شیفته گان و فن های دنیای مجازی، از آن جایی که حرف تازه ای برای گفتن ندارند، فقط برای خالی نبودن عریضه دست به گشایش وبلاگ هایی رنگین می زنند که یادآور اتومبیل های" پیکانی" است با برچسب های : رفیق بی کلک ، مادر و با چسباندن عکس های قلب و دل و روده ی معشوق شان!!! نهایت عشق و محبت شان را به هنرمند مربوطه ابراز می دارند. ر
*
در نبود منتقدهای خوب و کارشناس در حوزه ی موسیقی، وضع آشفته و قمر در عقرب است. هر کس با خواندن دو کتاب از اساتید حوزه ی ادبیات و فن، خود را کارشناس بلامنازع حوزه ی نقد ترانه و موسیقی می داند!! ... نقد ترانه در تعریف آن ها یعنی این که صرفن از دیدگاه ادبی و دستوری به آن نزدیک شد و بی این که اثرهای روان شناسانه ی ترانه در اجتماع و بالطبع کارکرد اجتماعی آن بررسی شود، با تعریف دستوری آن، کار خاتمه می یابد و رسالت نقاد هم پایان می پذیرد . ر
*
نقد و پژوهش در ترانه، که به گمان نگارنده باید در حوزه ی شعر و داستان و سینما نیز چنین باشد ، باید از همه ی جنبه ها بررسی شود!! علوم انسانی پیوندی جداناپذیر نسبت به هم دارند و به هیچ روی جدا از هم نیستند! ر
*
نمونه نقدهایی که به عنوان الگو باید نام ببرم، نقدهایی است که در سایت "حرف" پیش از این به چاپ رسید و راه را برای دیگر سایت ها و وبلاگ های مدعی هموار کرد. تا پیش از این، کمتر یا بهتر بگویم حرف و سخنی جدی در زمینه ی ترانه خاصه در دنیای اینترنت، به میان نیامده بود و از این رسانه به خوبی استفاده نشده بود. ر
*
با امید به این که عاشقان بلا کش حوزه ی موسیقی و ترانه ، با دید و معیاری درست و پشتوانه ای علمی به این حوزه وارد شوند و آبروی هنرمندشان را بخرند. ر
*
*
محمود
*
یازدهم اسفند ماه 1386 خورشیدی
*