*لس انجلس! شهری که همیشه بهار است و هر روز گل تازه ای از زبان ها شکفته می شود و باغبان های گلزار حرف و حدیث و شایعه ی شهر فرشته گان بی بال، دسته گل هایی بی رنگ و بی عطر و خاصیت، در فضای این شهر پخش می کنند!!ر
*
لس انجلس! شهری که زبان آدمیزادگان در آن، مفهوم دیگری دارد، شهری که زبان و رفتار، ناشی از شایعه پراکنی و خودبزرگ بینی است.ر
*
در یکی از تعریف های زبان گفته اند که، زبان، پدیده ای اجتماعی است و مهم ترن نقش آن، ایجاد ارتباط میان افراد یک جامعه است. اما گویا زبان در لس انجلس مفهوم دیگری دارد و به معنای ایجاد ارتباط میان افراد جامعه نیست، بلکه وسیله ای ست برای شایعه پراکنی و گفتن دروغ های شاخدار و در نهایت قطع کردن ارتباط های افراد!!!ر
*
صدالبته که همه مثل هم نیستند، افراد درست و صالح همچنان در جایگاه خود باقی هستند و افراد ناصالح که در اصطلاح عامیانه به آن ها«خلاف» گفته می شود، همچنان به دنبال قطع ارتباط های انسانی و سود جستن از این قطع ارتباط هستند.ر
*
در جامعه ی هنری لس انجلس، افرادی هستند که معلوم نیست پیش از این کجا بوده اند و چه می کرده اند و چه گونه شد که به یکباره، گذرشان به این جامعه ی بخت برگشته افتاد و ساکن که نه، به خیال شان صاحب آن جا شده اند!!!ر
*
نیمی از هنرمندانی که در لس انجلس به فعالیت هنری مشغولند، هنرمندانی هستند که پیش از انقلاب نیز در زمینه های مختلف هنری فعال بودند و جایگاه خود را داشتند، اما اینک گویا در لس انجلس جایگاه واقعی این هنرمندان پوشیده مانده است چرا که افرادی در این جامعه مانند قارچ روییده و خود را به زور به آن جا وصل کرده اند که در واقع همه کاره ی هیچکاره اند!! یعنی کاراین قبیل افراد در جامعه ی هنری لس انجلس به واقع دارد تیشه به ریشه ی هنر و هنرمند می زند و انگار کسی هم نیست که در مقابل شان قدعلم کند!!!ر
*
یکی از این افراد هیچکاره، آقای نه چندان محترمی است به نام شهرابی ، گویا وقتی پایش به شهر فرشته گان رسیده، بی هیچ هنری، به طور تصادفی، از جامعه ی هنری سردرآورده است!!!ر
*
همه می دانند در شرایطی که جامعه ی هنری لس انجلس در آن قرار دارد، همواره بین هنرمندان معروف شکراب پیش آمده، نه که خود هنرمندان خواهان این اختلاف ها باشند، بلکه بعضی عوامل و افراد وجود دارند که حرفه ی اصلی شان ایجاد اختلاف بین هنرمندان است تا که خود بتوانند بنابر شغل شریفی که دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند و به نان و نوایی برسند. آقای شهرابی یکی از همین دلالان اختلاف انداز است، کسی که با پخش شایعات مختلف و از زبان کسی دیگر حرف زدن، سعی می کند که گوشه ای از جامعه ی هنری لس انجلس را به هم بریزد تا به اهداف مادی اش برسد.ر
*
مدتی ست که آقای شهرابی از قول خانم گوگوش حرف هایی می زند. ایشان بی وقفه با دست اندرکاران موسیقی در تماس است و داستان هایی حیرت انگیز از طرف گوگوش برای آن ها نقل قول می کند!!ر
*
یکی از شایعات بی اساسی که این آقای نه چندان محترم پخش کرده این است که خانم گوگوش از هزینه های نور و صدا در کنسرت های شان که سرسام آور بوده، شکایت دارند و این حرف را از قول گوگوش می گوید و نه از طرف خودش و این که مقصر این هزینه های سنگین نیز طبق معمول کسی نیست به جز مهرداد!!!ر
*
و باز هم آقای شهرابی نه از قول خودش، بلکه از قول گوگوش می گوید که گوگوش با مهرداد قطع رابطه کرده چون فهمیده این هزینه های نور و صدای کنسرت ها زیاد بوده!!!ر
*
ببینید! وقتی می خواهند هنرمندی را از بالا به زمین بزنند، حرف هایی را به زبان او و از قول او نقل می کنند که حرف هایی غیر منطقی و خنده دار است، با این حرف ها می خواهد این را بگوید هنرمندی که صاحب نام است و شما او را بزرگ می بینید، در واقع بزرگ نیست، ببینید چه حرف هایی می زند؟ همه غیر منطقی و بی حساب و کتاب!!! و این چیزی ست که آقای شهرابی می خواهد در باره ی گوگوش بگوید، بگوید که گوگوش به این بزرگی که شما فکر می کنید نیست، ببینید چه حرف هایی می زند!!!ر
*
آقای شهرابی، شایعه پرداز آشوبگر!ر
خانم گوگوش چنین حرف هایی را نمی گوید . تا آن جایی که ما می دانیم هیچ خواننده ای هزینه ی نور و صدا در کنسرت را خودش پرداخت نمی کند و معمولن این کنسرت گذارست که پرداخت این هزینه ها را بر عهده می گیرد. مسئول صدا و نور توسط خواننده استخدام می شوند و با کنسرت گذار هم هماهنگ می کنند، و از پیش تعیین می کنند که چه وسایلی برای کارشان نیاز دارند و آن را سفارش می دهند. کنسرت گذار اگر کارش را بلد باشد حتمن خودش یکی از کمپانی ها را می شناسد تا وسایل مورد نظر مسئول صدا و نور را برای خواننده تهیه کند. مخارج نور و صدای کنسرت به خواننده چه ربطی دارد؟ حال سرسام آور باشد یا نباشد؟؟
*
آقای شهرابی از قول خانم گوگوش حرف هایی می زنند که به واقع حیرت همگان را برانگیخته.ر
مثلن می گوید که خانم گوگوش گفته که ما قراردادی راامضا کردیم وبرنامه ی صدهزار دلاری هم داریم ودیگر مهردادی هم در کار نیست و این که گوگوش گفته دیگرنمی خواهد با مهرداد کارکند واز من (شهرابی) خواسته با کمک شخصی دیگر که ایشان را به اسم مُکری معرفی می کند، تمامی کنسرت ها را برگزار کنیم!!! شهرابی می گوید آقای مُکری با تلویزیون ها تماس گرفته و از آن ها پرسیده برای این همکاری چه قدر پول می خواهند؟
*
چندی پیش در مجله ی اپیزود نوشته بودیم که شایعاتی در لس انجلس دور می زند مبنی بر این که برای کنسرت های خانم گوگوش، مذاکراتی پنهانی انجام شده و قرار هم بر این بوده که مهرداد متوجه ی این مذاکرات نشود!!ر
*
حال سوال این است که چرا مهرداد نباید بداند؟ از چه می ترسی آقای شهرابی؟ مگر مهرداد چه قدر قدرت دارد که اگر بداند، اتفاق بدی برای شما می افتد که شما این چنین بر سر و روی خود می زنید؟
*
و شهرابی همچنین می گوید: اختلاف از چند ماه قبل از کنسرت نوکیا تیاتر شروع شده و مذاکرات گوگوش با من و آقای مُکری هم از همان زمان آغاز شده بود، ولی مهرداد بی خبر مانده بود که تصمیم گوگوش چیست؟ و گوگوش هم به ما گفته بود صبر کنید تا کنسرت نوکیا تمام شود و بعد اقدام کنید!!!!ر
*
یعنی ببینید این آقا چه گونه دارد شخصیت یک هنرمند بزرگ مانند گوگوش را زیر سوال می برد!! منظور آقای شهرابی از عنوان کردن این حرف ها این است که گوگوش عزیز برای دوست خودش نقشه کشیده بود. برای دوستی که در این چند سال از برعهده گرفتن هیچ زحمتی در مورد گوگوش دریغ نکرد، برای چنین دوستی نقشه کشیده بود، یعنی با این حرف می خواهد شخصیت خانم گوگوش را زیر سوال ببرد که این قدر به سکوت و گوشه گیری این هنرمند توجه نکنید، او در پشت صحنه نقشه هایش را می کشد!!! این همه ی آن چیزی ست که آقای شهرابی می خواهد بگوید.ر
*
و سوال این جاست که چرا گوگوش گفت بعد از کنسرت نوکیا اقدام کنید؟ مگر حضور مهرداد در این کنسرت چه قدر اهمیت داشت که باید صبر می کردند این کنسرت تمام شود؟ اصلن چرا این همکاری باشکوه را از همان نوکیا آغاز نکردند؟ و صد البته بدون مهرداد؟؟ کنسرت نوکیا بدون مهرداد هم حتمن برگزار می شد، نمی شد؟
*
و شهرابی می گوید که گوگوش می خواهد به مهرداد ثابت کند که من بدون تو هم می توانم کار کنم!!! هزاران هزار عجبا!!!!ر
*
آقای شهرابی! این موضوع هیچ نیازی به اثبات ندارد، مگر پنجاه سال کار هنری گوگوش، با مهرداد بوده که حالا بخواهد به مهرداد چنین حرف مسخره ای را ثابت کند؟
*
مطمئن هستم که مهرداد هم به خوبی می داند که گوگوش نیازی به همکاری با او ندارد و می تواند کار خودش را مثل پنجاه سال گذشته به پیش ببرد. آقای شهرابی یعنی می خواهید به همه بفهمانید که گوگوش دارای چنین شخصیتی ست که می خواهد به مهرداد ثابت کند که بدون او هم می تواند کار کند؟ خُب، صدالبته که می تواند، ولی مهرداد کیست؟ مهرداد به من و شما خدمت نکرد، بالاترین خدمت را به گوگوش عزیز کرد، بعد گوگوش می آید در مورد مهرداد این چنین سخن می گوید؟ مهردادی که خودِ گوگوش می داند که چه خدمتی برایش انجام داده؟؟ چرا می خواهید با این اراجیف، شخصیت هنرمند را زیر سوال ببرید و او را به پایین بکشید؟ تا کی می خواهید آشوب به پا کنید و نان بخورید؟؟ این نان آشوب زده چه گونه از گلوی تان پایین می رود؟؟
*
شهرابی می گوید که مکری برای این کنسرت ها سرمایه گذاری می کند، من در شهرهای مختلف، کنسرت جور می کنم و اندی جی هم منیجر گوگوش است!!! تیم هم درست کرده ایم!!!ر
*
آقای شهرابی! این حرف ها چه ارتباطی به مهرداد دارد که می خواهید موضوع را از او پنهان نگه دارید؟ مهرداد نه کنسرت گذار خانم گوگوش بوده، نه برایش در شهرها کنسرت جور می کرده و نه منیجر گوگوش بوده، علت واقعی این حرف های تان چیست؟
*
و نکته ی مورد توجه این که خانم گوگوش و مهرداد هیچ کدام به طور رسمی اعلام نکردند که با هم همکاری نخواهند داشت و وقتی که چنین اعلامی نشده، شما چه گونه تیم هم درست کرده اید؟ یعنی از قبل فکر همه جای این داستان را کرده بودید؟
*
حرف های شهرابی مرا دوباره به یاد قاطبه انداخت، شهرابی، قاطبه ی قهرمان!!!ر
*
اما با شناختی که من از گوگوش عزیز دارم، می دانم که ایشان با طناب پوسیده ی این تیم دست و پا شکسته به ته چاه نخواهد رفت.ر
*
قاطبه ی جدید زنده گی گوگوش، حرف هایی از قول گوگوش می زند که چهره ی خوبی از ایشان در نزد مردم نمی سازد. حرف های خاله زنکی این آقا که در عوالم مصرف شکلات، سرهم می کند، به جز دشمن سازی، فایده ای برای گوگوش ندارد.ر
*
شهرابی با وقاحت می گوید کسی را دارم که با صد یا دویست دلار، هر خبری را که بخواهم، به گوگوش می رساند، البته اسم آن شخص را هم آورده که من در این جا فقط به حرمت گوگوش عزیز، از آوردن این اسم خودداری می کنم. ببینید چه گونه دارند به یک هنرمند بزرگ صدمه وارد می کنند؟؟؟
*
اصلن این خبرها چه ارزشی دارد که شما با آن سابقه ی مالی درخشانی که دارید!!حاضرید برای شان دویست دلار خرج کنید؟ چه هدفی دارید؟
*
آقای شهرابی! شما کسی هستید که خبر شاهکارهای تان در ایران هم پخش شده، پس به جای این قبیل ولخرجی های دویست دلاری، لطفن به حساب و کتاب مردم رسیده گی کنید و دهان مرا بیش از این باز نکنید، خبرهای جالبی از شما به گوش نمی رسد!!!ر
*
من مطمئن هستم که گوگوش عزیز، باهوش تر از این حرف هاست که کارهایش را به امثال شماها بسپارد. شما شمّه ای از شاهکار هنری تان را در دو کنسرت سال 2000 و 2001 گوگوش در دوبی ، به خوبی نشان دادید، خانم گوگوش صدها گله و شکایت از آن دو کنسرت داشتند، باور نمی کنید به گفت و گوی خانم هما احسان با گوگوش کمی توجه کنید!! ... حتا آقای امیرقاسمی هم در توضیح کمبودهای آن دو کنسرت، به اصرار و با تاکید می گفت: کنسرت دوبی اصلن کار ما نبود و به ما ربطی ندارد، ما هیچ نقشی در آن دو کنسرت نداشتیم، آن دو کنسرت را به آقای شهرابی سپرده بودند.ر
*
به دوستی که در یکی از این رسانه ها کار می کند و این خبرها را به من داد، گفتم تو این حرف ها را باور می کنی؟ در جواب من گفت: نه، کسی این حرف ها را باور نمی کند، اما هدف این بشر چیز دیگری ست، می خواهد مهرداد را عصبی کند و اگر موفق شود و مهرداد از عصبانیت عکس العمل نشان بدهد، آن وقت می دانی چه خواهد شد؟ برای هر دو نفرشان خیلی بد می شود.ر
*
این دوست می گفت البته مهرداد بسیار هوشیار و آگاه است و این شهر را کاملن می شناسد و امثال این آقا را در جیبش می گذارد و راه می رود، ولی باز هم باید مواظب باشد و اگر با گوگوش تماسی ندارد، به حرف این اراذل و اوباش گوش نکند. چون این آقا می گوید که این دو هنرمند دیگر با هم تماسی ندارند، اگر تماسی ندارند، پس مهرداد یا گوگوش نمی توانند از هم بپرسند که این حرف ها راست است یا دروغ؟؟
*
من متاسفم که مهرداد که اهل سکوت و این بازی ها نیست، چرا با گوگوش حرف نمی زند؟ چرا چهره ی واقعی این آدم ها را به گوگوش معرفی نمی کند؟ گوگوش که بنابرگفته ی خود مهرداد، جزء جدا ناشدنی خانواده اش است، چرا به گوگوش چیزی نمی گوید؟ و از آن طرف چرا گوگوش چنین اجازه ای می دهد که اراذل و اوباش از قول او هر چه می خواهند بگویند؟ معنی این سکوت چیست؟ رضایت یا بی خبری؟؟
*
من به هنرمند خوب و باارزش سرزمین مان، مهرداد آسمانی توصیه می کنم فریب این دامی که برایش پهن کرده اند را نخورد. گوگوش بزرگ تر از این حرف هاست که پشت سر کسی توطئه کند و نقشه بکشد، آن هم پشت سر دوستی مثل مهرداد.ر
*
این آقای شهرابی هدف اش از این حرف زدن ها این است که در نهایت مهرداد را عصبی کند و مهرداد حرف های ناگفتنی را بگوید، حرف هایی که نباید گفته شود. اما مهرداد باید خیلی مراقب باشد که این جوجه قاطبه ها فریب اش ندهند و با آبروی گوگوش و مهرداد بازی نکنند.ر
*
همه می دانیم که مهرداد چه گونه پشت گوگوش عزیز ایستاد و در این چند سال برای گوگوش، برادری با وفا بود، اما اگر هم اختلافی پیش آمده که ما هنوز مطمئن نیستیم ، خودش باید این اختلاف را با گوگوش حل کند و نگذارد این شارلاتان های بیکار، رابطه ی دوستی اش با گوگوش را بر هم بزنند و باعث بی آبرویی برای هر دوی این عزیزان بشوند. نگذارند که در این کار موفق شوند، این حرفه ی اصلی این اراذل و اوباش است و همین ها هستند که سبب تخریب جامعه ی هنری لس انجلس و آزار و اذیت هنرمندان می شوند.ر
*
من مطمئن هستم که گوگوش عزیز هم هوشیار و آگاه است و همیشه و همه جا، چه در کنسرت ها و چه در گفت و گوها از مهرداد قدردانی کرده و می کند.ر
*
هدف من از از نوشتن این مقاله، روشن کردن ذهن هنرمندانی ست که شاید از حرف هایی که از قول شان گفته می شود، بی خبرند ، آن ها باید بدانند که در اطراف شان چه می گذرد. همکاری نکردن گوگوش و مهرداد بسیار طبیعی ست و موضوع خاصی هم نیست که بخواهد جنجال به پا شود.ر
*
همه ی هنرمندان مدتی با هم همکاری می کنند و بعد در دوره ای دیگر، این همکاری قطع می شود و با کسان دیگری همکاری می کنند، همچنان که مثلث گوگوش، اردلان سرفراز و شماعی زاده چندین سال با هم کار کردند و کارهای موفقی هم ارائه دادند و بعد این همکاری تمام شد، این موضوع نمی تواند عاملی برای آشوب برپا کردن دیگران بشود.ر
*
بهتر این است که اگر حتا این دو هنرمند نمی خواهند با هم همکاری کنند، خودشان با صلح و دوستی این همکاری پُرثمر را به پایان برسانند و اجازه ندهند آشوبگران در این میان، آب را گل آلود کنند و ماهی بگیرند.ر
*
گوگوش امروز بیش تر از هر زمانی نیاز به آرامش و صلح و دوستی دارد، با این دشمنی ها چیزی بهتر نمی شود. اگر باز هم جنجال تلویزیونی درست شود آن هم برای بانویی که آبروی هنر ایران در گرو نام اوست، خوشایند نخواهد بود.ر
*
من برای این دو هنرمند خوب و متعهد سرزمین مان، آرزوی موفقیت و پیروزی می کنم. ر
*
*
*
بیست و دوم مهر ماه 1378 خورشیدی
*